بیکرانه | |||
یکی را دوست می دارم ولی افسوس که او نمی داند
نگاهش می کنم شاید از نگاهم بخواند که او را دوست دارم ولی افسوس که او هرگز نگاهم را نمی خواند
به برگ گل نوشتم من که او را دوست دارم ولی افسوس که او گل را به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند
به روی ماه نوشتم که او را دوست دارم ولی ناگه ز ابر تیره برقی جست و روی ماه تابان را پوشانید
پس چگونه گویم که او را دوست دارم ؟
11636:کل بازدید |
|
26:بازدید امروز |
|
1:بازدید دیروز |
|
درباره خودم
| |
محمد سلیمی
من خیلی خو ش اخلاقم | |
حضور و غیاب
| |
لوگوی خودم
| |
لوگوی دوستان | |
| |
بایگانی | |
آرشیو مقالات تابستان 1385 بهار 1385 | |
اشتراک | |